1 . مجبور
[صفت]

obliged

/əblˈaɪdʒd/
قابل مقایسه

1 مجبور وادار

معادل ها در دیکشنری فارسی: مکلف مقید مجبور
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان