خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کار اداری
[اسم]
office work
/ˈɔfəs wɜrk/
قابل شمارش
1
کار اداری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امور دفتری
کار دفتری
کار اداری
1.You need to find an office work.
1. شما باید یک کار اداری پیدا کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
office hours
office clerk
office building
office block
office
office worker
officer
official
officialdom
officialese
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان