خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فضول
[صفت]
officious
/əˈfɪʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more officious]
[حالت عالی: most officious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فضول
مداخلهگر
مترادف و متضاد
interfering
meddlesome
1.an officious bystander
1. تماشاچی [رهگذری] فضول
2.officious behavior
2. رفتار مداخلهگر
تصاویر
کلمات نزدیک
officially
officialese
officialdom
official
officer
officiousness
offing
offline
offprint
offset
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان