خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهصورت آزمایشی
[عبارت]
on a trial basis
/ˌɑːn ɐ tɹˈaɪəl bˈeɪsɪs/
1
بهصورت آزمایشی
بهمنظور آزمایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به صورت آزمایشی
امتحانی
1.She started work three months ago on a trial basis.
1. او سه ماه پیش بهصورت آزمایشی آغاز به کار کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pudency
academic freedom
freedom of expression
freedom of thought
freedom of association
cooking class
groundbreaker
beestings
sunflower oil
enlarger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان