خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیار هیجانزده بودن
[عبارت]
on the edge of one's seat
/ɑn ði ɛʤ ʌv wʌnz sit/
1
بسیار هیجانزده بودن
در جای خود میخکوب شدن، منتظر چیزی بودن
1.The game had the crowd on the edge of their seats.
1. بازی جمعیت را به شدت هیجانزده کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
on the dot
on the cusp of
on the corner of
on the contrary
on the cards
on the floor there's a beautiful persian carpet.
on the fritz
on the hoof
on the house
on the job
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان