خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به بعد
2 . بهپیش
[قید]
onward
/ˈɑːnwərd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به بعد
1.The pool is open from 7 a.m. onward.
1. استخر از 7 صبح به بعد باز است.
2.They lived there from the 1980s onward.
2. آنها از دهه هشتاد میلادی به بعد آنجا زندگی کردند.
2
بهپیش
بهسوی جلو
1.The soldiers marched onward until they came to a bridge.
1. آن سربازان بهپیش رفتند تا به یک پل رسیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
on-stage
onset
only
online
onion
onyx
ooh
ooze
oozy
opal
کلمات نزدیک
onus
ontology
onto
onstage
onslaught
onward connection
onwards
ooh
oona
oops
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان