خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حق خرید یا فروش
2 . انتخاب
3 . چاره
4 . حق انتخاب
[اسم]
option
/ˈɑːpʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حق خرید یا فروش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اختیار
خیار
1.The property is for rent with an option to buy at any time.
1. این ملک برای اجاره است با حق خرید در زمان دلخواه.
2.We have an option on the house.
2. ما روی این خانه حق خرید یا فروش (و اجاره) داریم.
2
انتخاب
گزینه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گزینه
گزینش
انتخاب
مترادف و متضاد
alternative
choice
1.The best option would be to cancel the trip altogether.
1. بهترین انتخاب [گزینه] لغو کلی سفر است.
3
چاره
راه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شق
مترادف و متضاد
recourse
resort
1.We didn't want to let him go, but we had no option.
1. ما نمیخواستیم بگذاریم او برود، اما چارهای نداشتیم.
4
حق انتخاب
آزادی انتخاب
تصاویر
کلمات نزدیک
optimum
optimize
optimization
optimistically
optimistic
optional
optional extra
optometrist
optometry
opulence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان