خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منشاء
2 . نسب
[اسم]
origin
/ˈɔːr.ə.dʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منشاء
خاستگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصل
بنیاد
خاستگاه
ریشه
منشا
منبع
مبدا
ماخذ
گوهر
1.It's a book about the origins of the universe.
1. آن کتابی درباره خاستگاههای جهان هستی است.
2.What's the origin of that saying?
2. منشاء آن ضربالمثل چیست؟
2
نسب
تبار، ریشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصالت
اصلونسب
مترادف و متضاد
descent
1.He is of North African origin.
1. او تبار آفریقای شمالی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
origami
orifice
orienteering
orientation
orientate
original
originality
originally
originate
originator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان