خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شانس با کسی یار نبودن
[عبارت]
out of luck
/aʊt ʌv lʌk/
1
شانس با کسی یار نبودن
بدشانسی آوردن
1.You're out of luck. She's not here.
1. بدشانسی آوردی. او اینجا نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
out of it
out of hours
out of hand
out of focus
out of desperation
out of one's depth
out of one's hair
out of one's mind
out of one's tree
out of order
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان