خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیمار سرپایی
[اسم]
outpatient
/ˈaʊtpeɪʃnt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیمار سرپایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیمار سرپایی
مترادف و متضاد
inpatient
1.an outpatient clinic
1. کلینیک بیماران سرپایی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
outmoded
outlying
outline
outlet
outlaw
outrage
outraged
outrageous
outrageously
outre
کلمات نزدیک
outpace
outnumber
outmoded
outmaneuver
outlying
outpatient clinic
outpatient treatment
outperform
outplay
outpost
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان