Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرزمین دورافتاده
2 . پاسگاه نظامی (ویژه دیدبانی و جلوگیری از حمله ناگهانی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
outpost
/ˈaʊtpoʊst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرزمین دورافتاده
بخش دورافتاده یک سرزمین
2
پاسگاه نظامی (ویژه دیدبانی و جلوگیری از حمله ناگهانی)
تصاویر
کلمات نزدیک
outplay
outperform
outpatient treatment
outpatient clinic
outpatient
outpouring
output
outrage
outrageous
outrageously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان