خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از بالای چیزی آویزان بودن
2 . بالای چیزی بودن
3 . بیرونزدگی
[فعل]
to overhang
/ˌoʊvərˈhæŋ/
فعل گذرا
[گذشته: overhung]
[گذشته: overhung]
[گذشته کامل: overhung]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از بالای چیزی آویزان بودن
در بالای چیزی معلق بودن
2
بالای چیزی بودن
از بالای چیزی بیرون زدن
1.His big fat belly overhung his belt.
1. شکم چاق بزرگ او از بالای کمربندش بیرون زده بود.
[اسم]
overhang
/ˌoʊvərˈhæŋ/
قابل شمارش
3
بیرونزدگی
برآمدگی، (هر چیز آویخته یا بیرونزده)
تصاویر
کلمات نزدیک
overgrown
overfly
overflowing
overflow
overfishing
overhaul
overhead
overhead expenses
overhead locker
overhead projector
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان