خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنهایی
[عبارت]
own company
/oʊn ˈkʌmpəni/
1
تنهایی
تنها بودن
1.She enjoys her own company when she is travelling.
1. او هنگام سفر از تنهایی لذت میبرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
own
owlet
owl
owing to
owens
own flesh and blood
own goal
own up
owner
owner-occupier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان