خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خویشاوند
[عبارت]
own flesh and blood
/oʊn flɛʃ ænd blʌd/
1
خویشاوند
گوشت و خون (مجازی)
1.You can’t do that to your own flesh and blood!
1. تو نمیتوانی چنین کاری با گوشت و خون خودت بکنی!
تصاویر
کلمات نزدیک
own company
own
owlet
owl
owing to
own goal
own up
owner
owner-occupier
ownership
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان