خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقاش
[اسم]
painter
/ˈpeɪnt.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقاش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تابلوساز
رنگکار
نگارگر
نقاش
1.house painter
1. نقاش ساختمان
2.We are studying 19th century French painters.
2. ما درباره نقاشان قرن نوزدهم فرانسه مطالعه میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
paintbrush
paintball
paint the town red
paint scraper
paint out
painting
paintwork
pair
pair work
paisley
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان