خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تجهیزات
[اسم]
paraphernalia
/pˌæɹəfɚnˈeɪliə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تجهیزات
لوازم، اسباب، وسایل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دم و دستگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
parapet
paranoid
paranoia
paramount
paramor
paraphrase
paraplegic
parasite
parasitic
parasitology
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان