Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدگمان
2 . فرد بدبین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
paranoid
/ˈpærənɔɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more paranoid]
[حالت عالی: most paranoid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدگمان
دارای توهم توطئه
1.paranoid schizophrenia
1. فرد شیزوفرنی دارای توهم توطئه
2.She's getting really paranoid about what other people say about her.
2. او دارد واقعا درباره اینکه مردم درباره او چه می گویند بدگمان می شود.
[اسم]
paranoid
/ˈpærənɔɪd/
قابل شمارش
2
فرد بدبین
همه دشمن پندار
1.Kafka's characters are constantly terrified-though even paranoids have real enemies.
1. شخصیت های کافکا همیشه ترسیده اند - گرچه حتی همه دشمن پندارها هم گاهی واقعا دشمن دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
paranoia
paramount
paramor
paramilitary
parameter
parapet
paraphernalia
paraphrase
paraplegic
parasite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان