خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذره
[اسم]
particle
/ˈpɑrtəkəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ذره
جزء
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جزو
ذره
1.Particles of dust can destroy electronic instruments.
1. ذرات گرد و خاک می تواند وسایل الکترونیکی را خراب کند.
2.Small particles of matter hold the keys to understanding the origin of life.
2. ذرات ریز ماده کلید فهم منشا حیات را در دست دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
participle
participation
participate in an online course
participate
participant
particle board
particular
particularly
particularly memorable
particulars
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان