خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میهن پرست
[اسم]
patriot
/ˈpeɪtriət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میهن پرست
وطن پرست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وطنپرست
میهنپرست
1.I wouldn’t say I’m a great patriot, but I would never betray my country.
1. من نمیگویم که یک میهن پرست درجه یک هستم، اما هرگز به کشورم خیانت نمیکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
patrimony
patrilineal
patrick
patricide
patrician
patriotic
patriotism
patrol
patrol car
patrol wagon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان