1 . تحقیر کردن 2 . مشتری جایی بودن
[فعل]

to patronize

/ˈpeɪtrənaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: patronized] [گذشته: patronized] [گذشته کامل: patronized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحقیر کردن احمق فرض کردن، خوار کردن

disapproving
  • 1.Don't patronize me!
    1. من را تحقیر نکن!

2 مشتری جایی بودن

formal
  • 1.The club is patronized by students and locals alike.
    1. مشتری‌های این کلوب دانش‌آموزان و افراد محلی هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان