خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوک زدن (پرنده)
2 . بوسه
[فعل]
to peck
/pek/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: pecked]
[گذشته: pecked]
[گذشته کامل: pecked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نوک زدن (پرنده)
بر چیدن (با منقار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوک زدن
1.The hens were pecking at the corn.
1. مرغها داشتند به ذرتها نوک میزدند.
[اسم]
peck
/pek/
قابل شمارش
2
بوسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماچ
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
peccary
pecan pie
pecan
pearly
pearl millet
pecker
peckerwood
peckish
peculiar
peculiarly
کلمات نزدیک
peccary
peccadillo
pecan pie
pecan
pebbly
pecking order
peckish
peculiar
peculiarity
peculiarly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان