خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلاتکلیف
2 . قریبالوقوع
3 . در دست انجام
[صفت]
pending
/ˈpɛndɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more pending]
[حالت عالی: most pending]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلاتکلیف
معلق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بلاتکلیف
formal
1.Nine cases are still pending.
1. نه پرونده هنوز بلاتکلیف هستند.
2
قریبالوقوع
در شرف وقوع
مترادف و متضاد
imminent
1.An election is pending in Italy.
1. یک انتخابات در ایتالیا در شرف وقوع است.
[حرف اضافه]
pending
/ˈpɛndɪŋ/
3
در دست انجام
در دست بررسی
تصاویر
کلمات نزدیک
pendent
pendant
pencil sharpener
pencil lead
pencil in
pendulum
penetrable
penetrate
penetrating
penetration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان