خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشفتن
[فعل]
to perturb
/pərˈtɜrb/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: perturbed]
[گذشته: perturbed]
[گذشته کامل: perturbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آشفتن
ناراحت کردن، مغشوش کردن
مترادف و متضاد
disturb
trouble
worry
1.David's appearance perturbed his parents.
1. ظاهر "دیوید" والدینش را آشفت.
2.they were perturbed by her odd behavior.
2. آنها از رفتار عجیب او ناراحت شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pertinently
pertinent
pertinacious
perth
pertain
perturbed
pertussis
peru
perusal
peruse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان