خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مقدار) زیاد
[ضمیر]
plenty
/ˈplen.t̬i/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(مقدار) زیاد
کلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکثر
وفور
مترادف و متضاد
a great deal of
a lot of
many
1.There's plenty more beer in the fridge.
1. مقدار بیشتری آبجو در یخچال هست.
2.There's plenty to do here.
2. کلی (کار) برای انجام دادن اینجا هست.
3.They've always had plenty of money.
3. آنها همیشه مقدار زیادی پول داشتهاند.
4.We've got plenty of time.
4. کلی زمان داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
plentiful
plenitude
plenipotentiary
plenary session
plenary
plenum
pleonasm
plethora
pleura
pleurisy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان