خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاپ (ژانر موسیقی)
2 . نوشابه
3 . صدای تق
4 . (قرص) خوردن
5 . ترکیدن
6 . بالا انداختن (چیزی را تند خوردن)
7 . کاملا باز شدن (چشم در اثر تعجب)
8 . افتادن
[اسم]
pop
/pɑːp/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پاپ (ژانر موسیقی)
مترادف و متضاد
popular music
a pop star
ستاره (موسیقی) پاپ
She wants to be a pop star like Beyoncé.
او دوست دارد مثل "بیانسه" ستاره (موسیقی) پاپ شود.
pop music
موسیقی پاپ
a new pop record
یک ترک پاپ جدید
2
نوشابه
1.Can you get me a pop while you’re up?
1. حالا که ایستادی میتوانی برای من یک نوشابه بیاوری؟
a bottle of pop
یک بطری نوشابه
3
صدای تق
(صدای) بامب
1.The cork came out of the bottle with a loud pop.
1. چوب پنبه با صدای تق بلندی از بطری جدا شد.
to go pop
با صدا ترکیدن
The balloon went pop.
بادکنک با صدا ترکید.
[فعل]
to pop
/pɑːp/
فعل گذرا
[گذشته: popped]
[گذشته: popped]
[گذشته کامل: popped]
صرف فعل
4
(قرص) خوردن
to pop pills
قرص خوردن
She's been popping pills for months.
او ماهها قرص میخورده است.
5
ترکیدن
a balloon pops
بادکنک میترکد
The balloon will pop if you put a pin in it.
بادکنک میترکد اگر سوزن در آن فرو کنید.
6
بالا انداختن (چیزی را تند خوردن)
1.Katie popped candies into her mouth.
1. "کیتی" (پشت سر هم) آبنبات در دهانش بالا میانداخت.
7
کاملا باز شدن (چشم در اثر تعجب)
از حدقه بیرون زدن
مترادف و متضاد
pop out
one's eyes pop (out)
چشمهای کسی از حدقه بیرون زدن
Her eyes nearly popped out of her head when she saw them.
وقتی آنها را دید، چشمهای او از حدقه بیرون زدند.
8
افتادن
جدا شدن
to pop off
جدا شدن
The top button popped off my shirt.
دکمه اول لباسم جدا شد (و افتاد).
to pop out
افتادن
The ball popped out of Smith’s hands and onto the ground.
توپ از دستهای "اسمیت" روی زمین افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
poorly
poor little dog
poor
poop
poolside
pop art
pop culture
pop group
pop in
pop music
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان