1 . دارای جمعیت کردن
[فعل]

to populate

/ˈpɑːpjuleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: populated] [گذشته: populated] [گذشته کامل: populated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دارای جمعیت کردن

مترادف و متضاد inhabit
  • 1.The countryside is densely populated.
    1. روستا جمعیت انبوهی دارد.
  • 2.The forest was populated by rare and colorful birds.
    2. جنگل دارای جمعیت پرندگان کمیاب و رنگارنگ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان