خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفالگری
[اسم]
pottery
/ˈpɑːtəri/
غیرقابل شمارش
1
سفالگری
کوزه گری، ظروف سفالین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سفالگری
1.a pottery class
1. کلاس سفالگری
2.They sell pottery and other handmade goods.
2. آنها ظروف سفالین و دیگر کالاهای دست ساز می فروشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
potter's workshop
potter
potted
potshot
potpourri
pottery class
potting shed
potto
potty
potty-train
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان