1 . فقر
[اسم]

poverty

/ˈpɑːvərti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فقر

مترادف و متضاد deprivation destitution neediness penury abundance wealth
  • 1.Many elderly people live in poverty.
    1. بسیاری از افراد سالخورده در فقر زندگی می‌کنند.
conditions of extreme poverty
شرایط فقر شدید
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان