خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهرک (صنعتی)
[اسم]
premises
/ˈpremɪsɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شهرک (صنعتی)
کارخانه
1.The company is looking for larger premises.
1. شرکت به دنبال ساختمان بزرگتری است.
2.These premises are regularly checked by security guards.
2. کارخانه مرتب توسط نگهبانهای حراست بررسی میشود.
industrial premises
شهرک صنعتی
تصاویر
کلمات نزدیک
premise
premiership
premier
premenstrual syndrome
premeditated
premium
première
premonition
prenatal
prenuptial agreement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان