[اسم]

premise

/ˈpremɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیش‌فرض فرضیه، فرض قبلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیش‌فرض
مترادف و متضاد grounds
  • 1.a false premise
    1. فرضیه اشتباه
  • 2.the basic premise of her argument
    2. پیش‌فرض اساسی استدلال او
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان