خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبلغ پرداختی (بیمه و ...)
2 . مبلغ اضافی
3 . پاداش
4 . ممتاز
[اسم]
premium
/ˈpriːmiəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مبلغ پرداختی (بیمه و ...)
بها، حق بیمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حق بیمه
2
مبلغ اضافی
اضافهبها
مترادف و متضاد
surcharge
3
پاداش
جایزه
[صفت]
premium
/ˈpriːmiəm/
غیرقابل مقایسه
4
ممتاز
برتر، مرغوب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مرغوب
1.Tony paid for premium gas because it made his car run the best.
1. "تونی" پول بنزین ممتاز را پرداخت کرد چون آن باعث میشد ماشینش بهتر حرکت کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
premises
premise
premiership
premier
premenstrual syndrome
première
premonition
prenatal
prenuptial agreement
preoccupation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان