خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواستار چیزی شدن
[فعل]
to press for
/prɛs fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: pressed for]
[گذشته: pressed for]
[گذشته کامل: pressed for]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خواستار چیزی شدن
تقاضای چیزی را کردن
مترادف و متضاد
demand
push for
1.He will press for stricter pollution controls.
1. او برای کنترل شدیدتر آلودگی تقاضا خواهد کرد.
2.They continued to press for a change in the law.
2. آنها همچنان خواستار تغییر در (آن) قانون بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pour into
pour in
clean up act
be on about
phone up
print out
pump up
push in
put at
put on to
کلمات نزدیک
pour into
pop out
plan ahead
phone up
phone around
press on
pull ahead
push in
put across
put at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان