خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشنهاد کردن
[فعل]
to proffer
/ˈprɑːfər/
فعل گذرا
[گذشته: proffered]
[گذشته: proffered]
[گذشته کامل: proffered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیشنهاد کردن
عرضه داشتن
مترادف و متضاد
offer
1.What advice would you proffer her?
1. چه نصیحتی به او پیشنهاد می دهی؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
professor
professionally
professional tennis player
professional dancer
profession
proficient
proficiently
profile
profitably
profound
کلمات نزدیک
professorship
professorial
professor
professionally
professionalism
proficiency
proficient
profile
profit
profit margin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان