خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حفاظت
[اسم]
protection
/prəˈtek.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حفاظت
محافظت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استحفاظ
امان
حراست
حفاظت
حفظ
حمایت
سایه
نگهداری
محافظت
قیومت
1.protection for many endangered species
1. حفاظت از بسیاری از گونههای در معرض خطر (انقراض)
2.the protection of the environment
2. محافظت از محیط زیست
3.Their tent gave little protection against the severe storm.
3. چادر آنها حفاظت کمی در برابر طوفان کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
protected
protect the environment
protect
protean
protagonist
protectionism
protectionist
protective
protector
protectorate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان