خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مفتخر
2 . مغرور
[صفت]
proud
/prɑʊd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: prouder]
[حالت عالی: proudest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مفتخر
خشنود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرافراز
سربلند
مفتخر
مترادف و متضاد
delighted
glad
pleased
ashamed
to be proud of somebody/something
به کسی/چیزی مفتخر بودن
He was proud of himself for not giving up.
او بهخاطر تسلیم نشدن به خود مفتخر بود.
to be proud to be/have something
مفتخر از بودن/داشتن چیزی
I'm very proud to be involved in this project.
بسیار مفتخر هستم که در این پروژه شرکت دارم.
to be proud that…
مفتخر بودن که...
She was proud that her daughter had so much talent.
او مفتخر بود که دخترش اینقدر استعداد دارد.
2
مغرور
متکبر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مغرور
متکبر
مترادف و متضاد
arrogant
conceited
vain
humble
modest
a proud man who would not admit his mistakes
یک مرد مغرور که به اشتباهاتش اعتراف نمیکرد
تصاویر
کلمات نزدیک
protégé
protuberant
protuberance
protrusion
protruded
proudly
provable
prove
prove a point
prove one's innocence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان