خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبانزد
2 . وابسته به ضربالمثل
[صفت]
proverbial
/prəˈvɜːrbiəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more proverbial]
[حالت عالی: most proverbial]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زبانزد
مشهور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زبانزد
مترادف و متضاد
famous
well-known
1.Their hospitality is proverbial.
1. مهماننوازی آنها زبانزد است.
2
وابسته به ضربالمثل
ضربالمثلی، مثلی
a proverbial expression
یک عبارت ضربالمثلی
تصاویر
کلمات نزدیک
proverb
proven
prove one's innocence
prove a point
prove
provide
provide a solid alibi
provide an example
provide an explanation
provide for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان