خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهطور آزاردهنده
2 . بهطور شهوتانگیز
[قید]
provocatively
/prəˈvɑːkətɪvli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more provocatively]
[حالت عالی: most provocatively]
1
بهطور آزاردهنده
1.‘Popular culture’, he remarked provocatively, ‘means nothing to me.’
1. او بهطور آزاردهندهای اظهارنظر کرد: «فرهنگ عامه برای من هیچ معنایی ندارد.»
2
بهطور شهوتانگیز
بهطور تحریکآمیز
1.You don't need to dress provocatively to attract attention.
1. لازم نیست برای جلب توجه، بهطور تحریکآمیز لباس بپوشی.
تصاویر
کلمات نزدیک
provocative
provocation
proviso
provisions
provisionally
provoke
prow
prowess
prowl
prowler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان