خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهارت
[اسم]
prowess
/ˈpraʊəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهارت
زبردستی
مترادف و متضاد
expertise
skill
inability
1.his prowess as a fisherman
1. مهارت او به عنوان یک ماهیگیر
تصاویر
کلمات نزدیک
prow
provoke
provocatively
provocative
provocation
prowl
prowler
proximity
proxy
proxy vote
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان