خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نماینده
2 . وکالت
[اسم]
proxy
/pɹˈɑːksi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نماینده
وکیل
مترادف و متضاد
deputy
representative
2
وکالت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وکالتنامه
وکالت
تصاویر
کلمات نزدیک
proximity
prowler
prowl
prowess
prow
proxy vote
prozac
prude
prudence
prudent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان