1 . نبض
[اسم]

pulse

/pʌls/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نبض ضربان

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکانه نبض ضربان
  • 1.She put her fingers on my wrist to take my pulse.
    1. او انگشتانش را روی مچ من گذاشت تا نبضم را بگیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان