خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طاقتفرسا
2 . شدید
[صفت]
punishing
/ˈpʌnɪʃɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more punishing]
[حالت عالی: most punishing]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
طاقتفرسا
دشوار، خستهکننده
1.The President has a punishing schedule for the next six months.
1. رئیسجمهور برای شش ماه بعد برنامه بسیار خستهکنندهای دارد.
2
شدید
1.The recession was having a punishing effect on our business.
1. رکود، تأثیر شدیدی روی کسبوکار ما داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
punishable
punish
pungent smell
pungent
pundit
punishment
punitive
punjabi
punk
punk rock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان