خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فاسد
[صفت]
putrid
/ˈpjutrɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more putrid]
[حالت عالی: most putrid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فاسد
گندیده، متعفن، زننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متعفن
گندیده
مترادف و متضاد
foul
rotten
a butcher who sold putrid meat
یک قصاب که گوشت فاسد فروخت
the putrid smells from the slaughterhouse
بوهای زننده کشتارگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
putrefy
putrefaction
put-in
put words into someone's mouth
put up with
putt
puttee
putter
putting green
putty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان