خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توپ گلف را به آرامی زدن
2 . ضربه از نزدیک و آرام (گلف)
[فعل]
to putt
/pʌt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: putted]
[گذشته: putted]
[گذشته کامل: putted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
توپ گلف را به آرامی زدن
[اسم]
putt
/pʌt/
قابل شمارش
2
ضربه از نزدیک و آرام (گلف)
تصاویر
کلمات نزدیک
putrid
putrefy
putrefaction
put-in
put words into someone's mouth
puttee
putter
putting green
putty
putty knife
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان