Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . قصه گوی (قهار)
[اسم]
raconteur
/ˌrækɑːnˈtɜːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قصه گوی (قهار)
داستان سرا (حاذق)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داستانسرا
مترادف و متضاد
storyteller
1.She was a witty raconteur.
1. او قصه گوی خوش ذوقی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
racon
raclette
racking
rackety
racketlon
racoon
racquet
racquetball
racy
radar
کلمات نزدیک
racketeer
racket abuse
racket
rack rate
rack one's brains
racquetball
racy
radar
radar trap
radial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان