خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلک (نوعی قایق ابتدایی)
[اسم]
raft
/ræft/
قابل شمارش
1
کلک (نوعی قایق ابتدایی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلک
1.The man made a raft out of bamboo and floated out to sea.
1. مرد از بامبو یک کلکل درست کرد و به سمت دریا رهسپار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
raffle
raffish
rafael
raf
radon
rafter
rafting
rag
rag on
raga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان