خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رابطه دوستانه
[اسم]
rapport
/ræˈpɔr/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رابطه دوستانه
سازگاری، توافق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همدلی
مودت
مترادف و متضاد
affinity
harmony
1.she was able to establish a good rapport with the children.
1. او توانست رابطه دوستانه خوبی با کودکان برقرار کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rapper
rappel
rapist
rapier
rapids
rapprochement
rapt
rapture
rare
rare metal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان