خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آینه عقب
[اسم]
rear-view mirror
/ˌrɪr vjuː ˈmɪrər/
قابل شمارش
1
آینه عقب
1.She looked in her rear-view mirror and saw the police car behind her.
1. او از آینه عقب نگاه کرد و ماشین پلیس را پشت سرش دید.
تصاویر
کلمات نزدیک
rear-ender
rear-end
rear admiral
rear
reappraise
rear-wheel drive
rearm
rearrange
reason
reasonable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان