خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازسازی کردن
2 . ساختار چیزی را تغییر دادن
3 . به حالت اولیه بازگرداندن
[فعل]
to reconstitute
/ˌriːˈkɑːnstɪtuːt/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بازسازی کردن
2
ساختار چیزی را تغییر دادن
formal
1.The committees will be reconstituted after the election.
1. ساختار کمیتهها بعد از انتخابات تغییر خواهد کرد.
3
به حالت اولیه بازگرداندن
تصاویر
کلمات نزدیک
reconsider
reconnoiter
reconnaissance flight
reconnaissance aircraft
reconnaissance
reconstruct
reconstruction
reconvene
record
record high
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان