خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افسار
[اسم]
rein
/reɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افسار
لگام، عنان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار
زمام
مهار
عنان
لگام
لجام
1.She pulled gently on the reins.
1. او به آرامی افسار (اسب) را کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
reimbursement
reimburse
reiki
reigning
reign of terror
rein in
reincarnate
reincarnation
reindeer
reinforce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان