خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از نو ساختن
[فعل]
to reinvent
/ˌriːɪnˈvent/
فعل گذرا
[گذشته: reinvented]
[گذشته: reinvented]
[گذشته کامل: reinvented]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از نو ساختن
به کلی تغییر دادن
1.plans to reinvent the American educational system
1. برنامههایی برای او نو ساختن نظام آموزشی آمریکا
تصاویر
کلمات نزدیک
reintroduce
reinstatement
reinstate
reinforcing
reinforcements
reinvigorate
reissue
reiterate
reiteration
reject
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان